به یاد شهید جواد توکل
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
لاله سرخ شهادت من جواد با وفایم همچو برگ یاسمن کز شاخ مستانه ریزد همچو زیبا نو گلی تا بر رخ جانانه ریزد من براه انقلاب پاک اسلامی نهادم تاچوسرو گلستان در گلشن عشقش فتادم بارها در جبهههاجنگیدهو دشمن شکستم راه را بر هر منافق در شبان تار بستم سالها شوق شهادت داشتم یاران خوشرو می نهادم سالها بر درگهش با صد ادب رو همچوحامدجانفشاندمتابهمقصودم رسیدم سرفرازیهانمودم تا به موعودم رسیدم روز پیروزی و جشن انقلاب و ماه...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
لاله سرخ شهادت من جواد با وفایم همچو برگ یاسمن کز شاخ مستانه ریزد همچو زیبا نو گلی تا بر رخ جانانه ریزد من براه انقلاب پاک اسلامی نهادم تاچوسرو گلستان در گلشن عشقش فتادم بارها در جبهههاجنگیدهو دشمن شکستم راه را بر هر منافق در شبان تار بستم سالها شوق شهادت داشتم یاران خوشرو می نهادم سالها بر درگهش با صد ادب رو همچوحامدجانفشاندمتابهمقصودم رسیدم سرفرازیهانمودم تا به موعودم رسیدم روز پیروزی و جشن انقلاب و ماه...
به یاد شهید سید رضا اسدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای سوی معبودچه خوشخرموخندانشده ای مرحبا بر تو ای سید پاکیزه خصال ای نمودار وفا و ادب و خلق وکمال نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای آفرین ای پسرم خوب ببار آمده ای در ره دوست عجب سینه سپار آمده نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای ای رضا سید مظلوم فداکار جوان تا کنی چهره اسلام گرانمایه عیان نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای آتش کینه اگر دشمن نا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای سوی معبودچه خوشخرموخندانشده ای مرحبا بر تو ای سید پاکیزه خصال ای نمودار وفا و ادب و خلق وکمال نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای آفرین ای پسرم خوب ببار آمده ای در ره دوست عجب سینه سپار آمده نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای ای رضا سید مظلوم فداکار جوان تا کنی چهره اسلام گرانمایه عیان نوجوانم اسدی هدیه به قرآن شده ای آتش کینه اگر دشمن نا...
به یاد شهید عبدالحسین زارعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
عبدالحسین زارعی جانش فدا شد شیر غزّان زارعی بر دشمنان تاخت اوپاسداری با صفا و با وفا بود یاران عزای زارعی عبدالحسین است او در سپاه پاسداران با دل وجان شد سوی جبهه تا که با لطف خدایی لیکن ز بیداد عدو و زتیر بیداد شدغرقه درخون همچو عباس علمدار گفتا دم آخراگرجان می سپارم ای دوستان آئید و همکاری نمائید برمادر رنجور من باشید غمخوار ای پاسداران زارعی یار شما بود دائم ز هجر زارعی بس بیقرارند...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
عبدالحسین زارعی جانش فدا شد شیر غزّان زارعی بر دشمنان تاخت اوپاسداری با صفا و با وفا بود یاران عزای زارعی عبدالحسین است او در سپاه پاسداران با دل وجان شد سوی جبهه تا که با لطف خدایی لیکن ز بیداد عدو و زتیر بیداد شدغرقه درخون همچو عباس علمدار گفتا دم آخراگرجان می سپارم ای دوستان آئید و همکاری نمائید برمادر رنجور من باشید غمخوار ای پاسداران زارعی یار شما بود دائم ز هجر زارعی بس بیقرارند...
شهدا سال 61 -چند جمله از شهید مجید محمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
1- پرچم سرخی! به نشانه تداوم مبارزه انقلاب اسلامیمان در سراسر جهان بر قبور شهیدانمان خواهیم افراشت. 2- ما وارث خط سرخ و خونینی هستیم که حسین(ع) خطاط این راه سرخ و خونین است. 3- رسالت پیام شهیدان بر دوش ماست، ای جوان زینب باش. 4- مسئولیت زن مسلمان، ارائه رسالت زینب بزرگست. 5- باید در شط خونین جنوب شنا کنیم تا به ساحل نجات رسیم. ...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
1- پرچم سرخی! به نشانه تداوم مبارزه انقلاب اسلامیمان در سراسر جهان بر قبور شهیدانمان خواهیم افراشت. 2- ما وارث خط سرخ و خونینی هستیم که حسین(ع) خطاط این راه سرخ و خونین است. 3- رسالت پیام شهیدان بر دوش ماست، ای جوان زینب باش. 4- مسئولیت زن مسلمان، ارائه رسالت زینب بزرگست. 5- باید در شط خونین جنوب شنا کنیم تا به ساحل نجات رسیم. ...
شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید خداداد اسفندیاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خداداد اسفندياري »
آنگاهکه غنچه وجودش در میان خانواده مذهبی و متدین اسفندیاری در سال ۱۳۲۴ در شهر آباده طشک شکوفا شد، آن را رحمت خدا بر خانواده خود دانسته و او را خداداد نامیدند. تنگناهای اقتصادی و مشکلات ناشی از درآمد کم خانواده، باعث شد تا خداداد زندگی را با سختی و فشار زیاد ادامه دهد و با اُنس به گرفتاریها بزرگ شود. نبودن امکان تحصیل و مدرسه در زادگاه وی، او را از تحصیل محروم نمود. از همان کودکی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خداداد اسفندياري »
آنگاهکه غنچه وجودش در میان خانواده مذهبی و متدین اسفندیاری در سال ۱۳۲۴ در شهر آباده طشک شکوفا شد، آن را رحمت خدا بر خانواده خود دانسته و او را خداداد نامیدند. تنگناهای اقتصادی و مشکلات ناشی از درآمد کم خانواده، باعث شد تا خداداد زندگی را با سختی و فشار زیاد ادامه دهد و با اُنس به گرفتاریها بزرگ شود. نبودن امکان تحصیل و مدرسه در زادگاه وی، او را از تحصیل محروم نمود. از همان کودکی...
وحشت در صعود از نردبان متری
دانشنامه دفاع مقدس »
یکی از رزمندگان نقل می کند: اسفند ماه سال 1361 در اطراف شیراز مشغول آموزش نظامی جهت اعزام به جبهه بودیم. یکی از تمرینها و آموزشها بالا رفتن از نردبانی به ارتفاع 15 متر بود. بایستی از یک طرف آن بالا میرفتیم و از طرف دیگر پایینمیآمدیم. وقتیکه افراد به بالاترین قسمت میرسیدند؛ نردبان تکانهای شدیدی میخورد و آنها دچار ترس و وحشت میشدند. پاسداری که متصدی آموزش بود، در پایین ایستاده و بطور مکرر میگفت: یا الله...
دانشنامه دفاع مقدس »
یکی از رزمندگان نقل می کند: اسفند ماه سال 1361 در اطراف شیراز مشغول آموزش نظامی جهت اعزام به جبهه بودیم. یکی از تمرینها و آموزشها بالا رفتن از نردبانی به ارتفاع 15 متر بود. بایستی از یک طرف آن بالا میرفتیم و از طرف دیگر پایینمیآمدیم. وقتیکه افراد به بالاترین قسمت میرسیدند؛ نردبان تکانهای شدیدی میخورد و آنها دچار ترس و وحشت میشدند. پاسداری که متصدی آموزش بود، در پایین ایستاده و بطور مکرر میگفت: یا الله...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -قدس
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
نام عرب که میشنوم، سخت می طپد این قلب دردمند نام عرب که میشنوم زار میزنم در سینه گوشهای به شب تار میزنم آخر کجاست آن عرب مرد آخر کجاست آنکه علی(ع) از تبارشان برخاست آنها مگر قیام محمد(ص) ندیدهاند آنها مگر زگلشن او گل نچیدهاند آنها مگر ز قدس نظر وا نمیکنند آنها چرا قدم بخاک فلسطین نمیزنند ای مردم عرب ای مردم دلیر عرب هان بپا، بپا برخیز، کو به مشت تو شمشیر؟ کو آن زره که پشت ندارد کو آن قبلهای که ز نامش پشت قبیلههای دگر میلرزید برخیز جان من به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
نام عرب که میشنوم، سخت می طپد این قلب دردمند نام عرب که میشنوم زار میزنم در سینه گوشهای به شب تار میزنم آخر کجاست آن عرب مرد آخر کجاست آنکه علی(ع) از تبارشان برخاست آنها مگر قیام محمد(ص) ندیدهاند آنها مگر زگلشن او گل نچیدهاند آنها مگر ز قدس نظر وا نمیکنند آنها چرا قدم بخاک فلسطین نمیزنند ای مردم عرب ای مردم دلیر عرب هان بپا، بپا برخیز، کو به مشت تو شمشیر؟ کو آن زره که پشت ندارد کو آن قبلهای که ز نامش پشت قبیلههای دگر میلرزید برخیز جان من به...
خط پدافندی تپه کدو
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
تپه کدو یکی از تپههای استراتژیک منطقه غرب و مشرف بر پادگان حاج عمران عراق میباشد که در عملیات والفجر دو به تصرف نیروهای خودی درآمد. حفظ این تپه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود. چون هر طرفی که در آن مستقر میشد، بر کل منطقه حاج عمران اشراف داشته و می توانست تحرک نیروهای طرف مقابل را کاملا" کنترل و بر آن اجرای آتش نماید . نگهداری و حفاظت از این تپه در سال 1362 به گردان کمیل...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
تپه کدو یکی از تپههای استراتژیک منطقه غرب و مشرف بر پادگان حاج عمران عراق میباشد که در عملیات والفجر دو به تصرف نیروهای خودی درآمد. حفظ این تپه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود. چون هر طرفی که در آن مستقر میشد، بر کل منطقه حاج عمران اشراف داشته و می توانست تحرک نیروهای طرف مقابل را کاملا" کنترل و بر آن اجرای آتش نماید . نگهداری و حفاظت از این تپه در سال 1362 به گردان کمیل...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید اسدالله سبقت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد اسدالله سبقت »
آنگاه که از گلستان لالههای سرخ ایران میگذری، بر گلبرگ خونرنگ آنها بنگر و ببین که درد عشق با عاشقان چه کرده است. بشنو از باد صبا، از سبقت آنها که در رسیدن به وصال محبوب چگونه از سروجان گذشتند. اسدالله از قبیله عاشقان دردمندی است که 5/3/1308 در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. نبودن امکان تحصیل، او را از فراگیری سواد محروم ساخت و میز و صندلی مدرسه با کرامت انسانی وی آشنا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد اسدالله سبقت »
آنگاه که از گلستان لالههای سرخ ایران میگذری، بر گلبرگ خونرنگ آنها بنگر و ببین که درد عشق با عاشقان چه کرده است. بشنو از باد صبا، از سبقت آنها که در رسیدن به وصال محبوب چگونه از سروجان گذشتند. اسدالله از قبیله عاشقان دردمندی است که 5/3/1308 در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. نبودن امکان تحصیل، او را از فراگیری سواد محروم ساخت و میز و صندلی مدرسه با کرامت انسانی وی آشنا...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86
87
88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 بعدي